دو عنوان کتاب از منابع تازه های کتاب تیر ۱۴۰۱ معرفی شد
دو عنوان کتاب از منابع تازه های کتاب تیر ۱۴۰۱ با نامهای «رد انگشت های اصلی» و «بی نام پدر» توسط کتابداران معرفی شد.
دو عنوان کتاب از منابع تازه های کتاب تیر ۱۴۰۱ با هدف آشنایی علاقمندان به کتاب و کتابخوانی با موضوع کتابها و ارتقای فرهنگ مطالعه توسط کتابداران معرفی شد.
«رد انگشت های اصلی»
نویسنده: حسین قربانزاده خیاوی
ناشر: شرکت انتشارات سوره مهر
تعداد صفحات: 248
کتاب دربارۀ عشق یک نوجوان است که عشق سهل و آسانی هم نیست؛ چون پدر پسر فوت کرده و عموی او روحانی است و پدر دختر، سرهنگ نظامی در اوایل انقلاب است. این دو نفر با هم مشکلات بسیاری دارند. پسر، قوپوزنواز است. قوپوز همان دستگاه مخصوص عاشق هاست که می نوازند و حکایت «اصلی» و «کرم» (از مشهورترین داستان های عامیانه آذربایجان) را به نوعی روایت می کند.این پسر می خواند و دختر در مدرسه و در جشن ها هم آوازی می کند. در واقع، نماد «اصلی» و «کرم»، «اباذر» و «گل آرا» هستند. پسر سفر کرم واری به طرف دختر دارد؛ چون پدر دخترش را به تبریز می برد و پسر به دنبال او می آید و اتفاقات بسیاری در تبریز برایش پیش می آید. رد انگشت های اصلی روایت جست وجوی کَرم گونه اباذر است به دنبال گل آرا در روزهای سخت سال ۵۷. پدر اباذر که آشیق بوده سال ها پیش به دست خان کشته شده و قوپوز، از او به یادگار مانده است. عموی اباذر روحانی صاحب نامی است که می خواهد تنها یادگار برادرش به تبریز برود و طلبه شود، اما اباذر دل در گرو قوپوز و خواندن تصنیف اصلی و کرم دارد. در جریان جشن های شاهنشاهی اباذر به خواست مدیر مدرسه در نقش «کَرم» قوپوز می زند و می خواند. گل آرا دختر رئیس شهربانی هم در نمایش، نقش «اصلی» را بازی می کند و این آغاز تولد حسی پاک و عاشقانه است. اما اختلاف رئیس شهربانی با عموی اباذر و آغاز راه پیمایی ها هر لحظه گل آرا را از اباذر دور می کند. مهم ترین ویژگی کتاب نگاه به روند انقلاب در شهرستان های کوچک و یکی دیگر از ارزش های آن، همان نگاه عاشقانه است. رد انگشت های اصلی در بخش کودک و نوجوان دومین جایزه ادبی شهید اندرزگو به عنوان یکی از رمان های برگزیده تجلیل شد.
«بی نام پدر»
نویسنده: سیدمیثم موسویان
ناشر: کتاب جمکران
تعداد صفحات: 270
بی نام پدر داستان زندگی یکی از بدنام ترین و فاسدترین تیمسارهای رژیم شاهنشاهی است. کسی که عامل مستقیم انگلیس ، موسس انجمن بهایی، عامل سرکوب کردها و قاچاق مواد مخدر درسراسر ایران است . یکی از شخصیت های کتاب او را «یک اژدها » می داند و شخصیتی دیگر او را فاسق و کافر معرفی می کند. داستان رمان بی نام پدر در دو برهه ی زمانی و در سه خط داستانی در هم تنیده روایت می شود. در ابتدا، داستان تیمسار که برای سرکوبی غائله کردها به کردستان فرستاده شده و ماجرای ازدواجش با دختری کرد روایت می شود در ادامه داستان ماجرای فرزندش که از وجود تیمسار بی خبر است روایت می شود و این روایت ها در نقطه ای طلایی به هم می رسند و مخاطب را شگفت زده می کنند.
ورود به سیستم
ارسال پیغام
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.